سالهاست که موضوع تأثیر بازی بر هوش دیداری – فضایی کودکان به دغدغه انسان معاصر تبدیلشده است و اغلب مردم درصدد این هستند که جایگاه هوشی خود یا فرزند خود را در بین افراد جامعه پیدا کنند.
از سال 1903 میلادی که آلفرد بینه آزمون هوش یا IQ را به جهان معرفی کرد. تأثیر بازی بر هوش دیداری – فضایی کودکان تا امروز مسیر پرفرازونشیبی را پیموده است. مسئلهی مهمی که در طول زمان دستخوش تغییر شده این است که بینه در اصل آزمون هوش یا IQ را بهمنظور تشخیص دانش آموزان سرآمد و تیزهوش و تفکیک آنها از دیگران طراحی نکرد.
هدف بینه از این کار این بود که دانشآموزانی را که نیازمند کمکهای ویژه بودند تشخیص دهد. باگذشت زمان این هدف بهتدریج کمرنگ شد و از آزمون هوش در مراکز آموزشی بیشتر برای تفکیک دانش آموزان سرآمد استفاده شد. با جدا کردن دانش آموزان باهوش از دانش آموزان دیگر، به جامعه این پیام داده میشد که انسانها ذاتاً یا باهوش هستند یا نیستند. پس از گذشت 80 سال، با مطرحشدن نظریه هوشهای چندگانه بهوسیله گاردنر(1983)، امروزه دیدگاه محققین به هوش اساساً تغییر کرده یا در حال تغییر است.
با توجه به تأثیر بازی بر هوش دیداری – فضایی کودکان، انسانها دیگر از بالا به پایین طبقهبندی نمیشوند. گاردنر هشت هوش یا توانایی را مطرح کرده است که در همهی انسانها وجود دارد و تا پایان عمر میتواند تغییر کند و باید توجه داشت که قویتر یا ضعیفتر شدن هر یک از هوشها تا حد بسیار زیادی به محیط پیرامون فرد بستگی دارد. همچنین تفاوت میزان هوشها در افراد بههیچوجه به نشانه برتری یا ضعف آنها نسبت به هم نیست، بلکه تنها به نشانهی ویژگیهای فردی آنهاست.
گاردنر از مفاهیم نوین نظریهی هشتگانهی هوش، در زمینههای تربیتی استفاده کرد و معلمان را به سبکهای یادگیری دانش آموزان و تفاوتهای فردی علاقهمند کرد. هرچند، انتقادی که به گاردنر وارد میشود این است که در ساختار سازی نظریهاش، معیارهای علمی دقیقی رعایت نشده، ولی نظریهی گاردنر دربارهی هوش چندجانبه، بهعنوان یکی از معتبرترین نظریههای هوش در قرن بیست و یکم شناخته میشود .
گاردنر درزمینهی ابعاد هشتگانهی هوش، به این موارد اشارهکرده است:
- هوش منطقی یا ریاضی[7] : یعنی توانایی محاسبهی اعداد و ارقام و همچنین استدلال و اثبات قضایا.
- هوش فضایی[8](بصری): یعنی توانایی و ظرفیت درک دنیای بصری و قابلیت خلق مجدد تجارب بصری و دیداری.
- هوش جنبشی – جسمانی[9]: یعنی توانایی انجام اعمال بدنی ظریف و کنترل حرکات بدن.
- هوش زبانی[10]: یعنی توانایی استفاده از کلمات.
- هوش موسیقی[11]: یعنی توانایی استفاده از مجموعهای از عناصر مربوط به موسیقی مثل ریتم و….
- هوش درون فردی[12]: یعنی توانایی توصیف دقیق خود و ارائهی نموداری از مختصات وجودی خویشتن.
- هوش بین فردی[13]: یعنی توانایی تماس و گفتگو و معاشرت با دیگران و برانگیختن افراد در جهت دستیابی به هدف مشترک.
- هوش طبیعتگرایانه[14]: یعنی توانایی درک طبیعت و مطالعهی علمی همه ابعاد دنیای طبیعت (بلوچ،1396،ص:40)
لازم به ذکر است که گاردنر، تمامی این عوامل هشتگانه را از میزان اهمیت، یکسان در نظر گرفته و حتی سلسلهمراتب خاصی را در بین این عوامل مطرح نمیکند (کامکاری، افروز،1396). تأثیر بازی بر هوش دیداری – فضایی کودکان شامل توانایی حل کردن مسئله از طریق دستکاری و ایجاد تصاویر ذهنی و اندیشیدن از راه تجسم دیداری است. این هوش که مربوط به تجسم سهبعدی اشیا است، بیش از هر چیزی باهنر در ارتباط بوده و باعث تقویت درک کودک از محیط پیرامون و اشیای موجود در آن میشود. محققان معتقدند، تأثیر بازی بر هوش دیداری – فضایی کودکان باعث میشود تا آنها در بزرگسالی در رشتههای طراحی، عکاسی، معماری، مهندسی و هنر موفق شوند.
در حال حاضر اسباببازی و بازیهای مختلفی برای پرورش این جنبه از هوش کودکان طراحی و ارائهشده است. ازآنجاکه روان شناسان پایان دوسالگی را بهترین زمان برای تقویت هوش فضایی کودکان میدانند، تهیهی این نوع اسباببازیها و بازیها کمک زیادی به پرورش ذهنی کودکان میکند. یکی از مهمترین ویژگیهایی که بازی در دنیای واقعی فراهم میکند، رشد تفکر فضایی است. بازی با وسایل واقعی، لمس اشیا و حرکت در بین سطوح مختلف، درک سهبعدی از جهان را برای کودکان نو پا فراهم میکند. تفکر فضایی در تمام دوران رشد ذهنی، یکی از مهمترین مؤلفههای درک و فهم و هوش به شمار میرود (طاعتیان، اصغر زاده، 1393).
بازیهای نمادی که نقطه اوج بازیهای کودکانه است نخستین بار در اوایل سال دوم زندگی کودک پدیدار میشود و از حدود یک و نیم و دوسالگی آغاز میشود؛ پیدایش آن به نسبت ناگهانی است و در پنج و ششسالگی به کمال خود میرسد و تا هشت و نهسالگی نیز ادامه مییابد. در بازی نمادین یا وانمود سازی کودک ممکن است تصور کند که یک بشقاب خالی، پر از غذاست، یک جعبهی مقوایی موشک است. درواقع، شواهد روزافزونی وجود دارند که رابطه بین توانایی بازی خیالی و درک زبان در سال دوم زندگی را نشان میدهند، شاید بدین سبب که هردوی آنها با توانایی کار کردن با نمادها سروکار دارند .
در پژوهشی که آتشافروز (1396) تحت عنوان اثربخشی بازیهای فکری بر تقویت هوش فضایی کودکان انجام داد، به این نتیجه رسید که بازیهای فکری توانسته است بهطور معنیداری توانایی هوش فضایی گروه نمونه را بهبود بخشد. در پژوهش دیگری که توسط احمدی گل و همکاران (1394) تحت عنوان نقش بازیهای رایانهای در تقویت هوش فضایی دانش آموزان انجام گرفت، نشان داد که، این بازیها میتوانند ابزاری برای پرورش تواناییهای فضایی باشند. مرادی پور و همکاران (1393) نیز در پژوهشی تحت عنوان تأثیر بازیهای وانمودی بر رشد ذهنی کودکان پیشدبستانی، نتیجه گرفتند که بازیهای وانمودی سبب رشد ذهنی کودکان میشوند.
اطاعتیان و اصغر زاده (1394) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که عواملی چون موسیقی، بازی کودکان با احجام سهبعدی، کامپیوتر، بازیهای کامپیوتری، اینترنت، آموزشهای الکترونیکی و … میتوانند در تقویت تجسم فضایی نقش بزرگی را ایفا نمایند. به دنبال نتایج پژوهشی که گیلیگان و همکاران[16] (2017) تحت عنوان تأثیر مهارتهای فضایی در پیشرفت ریاضی در کودکان 7 ساله به انجام رساندند، نقش مهارتهای فضایی در پیشرفت ریاضی باعث شد مهارتهای فضایی بهعنوان یک هدف جدید در طراحی برنامههای ریاضی برای کودکان 7 سال در نظر گرفته شود.
فریک و نیوکامب[17](2010) در پژوهشی تحت عنوان روابط بین خلاقیت، توانایی نقاشی و هوش فضایی – بصری نشان داد که این یافتهها مبنایی برای تفکر در مورد چگونگی ترویج تفکر فضایی در پیشدبستانها، در خانه و در بازی کودکان است. ادغام محتوای فضایی به آموزش رسمی و غیررسمی نهتنها میتواند عملکرد کلی فضایی را بهطورکلی بهبود بخشد، بلکه باعث کاهش تفاوتهای مربوط به جنسیت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی میشود که ممکن است مانع مشارکت کامل در یک جامعه تکنولوژیک شود.
در دنیای مدرن امروزی بهرهمندی از هوش دیداری – فضایی یک توانایی منحصربهفرد محسوب میشود و معمولاً افرادی که از این نوع هوش بهره بیشتری دارند و مهارتهای لازم در آنان بهخوبی پرورش دادهشده است در هر رشته، شغل و یا تخصصی که دارند نسبت به اطرافیان خود ، در صد موفقیت بیشتری دارند (صادقی،1394). هر چه کودکان در سنین پایینتر در هوش فضایی قوی باشند در دوران مدرسه شاهد تواناییهای بیشتری درزمینهی ریاضیات، هندسه، جغرافی، نقاشی و … هستیم و متأسفانه توجه به این مهارت در سیستم آموزشوپرورش مدارس بسیار کمرنگ است. این نوع بازیها در کودک مهارت تفکر را ایجاد میکند، همچنین باعث پرورش قدرت تخیل در کودکان میشود. هوش دیداری- فضایی نیز با تخیل در ارتباط است و کودکانی که از هوش دیداری- فضایی بالایی برخوردارند ، مهارت خوبی در تخیل، خیالپردازی، تصویرسازی ذهنی و نقاشی کشیدن دارند، همچنین بر طبق نظرات افرادی چون گاردنر میتوان ابعاد مختلف هوش را تقویت نمود و تا سطح بالایی پیش برد ).
نویسنده: فرزانه سیفی
ادامه در سایت :
https://soece.atu.ac.ir/article_11826.html
بدون دیدگاه