در کشور سوئد، کودکان را از دوره دبستان با مدیریت مالی آشنا میکنند. به کودک مقداری پول میدهند و در قالب یک پروژه و طرح از او میخواهند تا برای پولش برنامه ریزی کند. به او میگویند که هر مقدار پولی برای چه کاری است و او باید با توجه به شیوه هزینه کردن به همه آنها رسیدگی کند و از طرفی پس انداز هم داشته باشد. ما در کشورمان و در خانواده کوچک و بزرگمان چه قدر به آموزش فرزندانمان در زمینه مدیریت پول و خرج کردن میپردازیم؟ آیا فقط بی پولی مشکل ماست و با پولدار بودن همه مسایل کودک حل میشود؟….
ما در سنین پیش دبستانی میتوانیم کودکان را با اقتصاد آشنا کنیم. در واقع میتوانیم با دادن پول تو جیبی ارزش پول و در عین حال مدیریت مخارج را به فرزندانمان آموزش دهیم. کودکان باید با مفهوم پول و ارزش آن آشنا شوند بنابراین کودکی که میداند والدینش زحمت میکشند تا پول درآورند، شیوه خرج کردن آن را یاد میگیرد و در صورتی که بی حساب به او برای خرج کردن پول ندهند، میتواند شیوه مدیریت امور مالی را در حد خود و در حد سن و میزان پول تو جیبی خود یاد بگیرد. کودکان باید بدانند که پول همیشه در اختیارشان نیست و هر لحظه نمیتوانند به آنچه میخواهند برسند یا آن را تهیه کنند.
● چهار سالگی، شروع آموزش
بچهها از ۳ یا ۴ سالگی یاد میگیرند که خواستههای خود را کنترل کنند و یا برخی از خواستههای خود را به تعویق بیندازند البته باید پدر و مادر با پاسخهای منطقی با آنها برخورد کنند. مثلا اگر با کودکمان بیرون رفتیم و او اصرار بر خرید اسباب بازی دارد، میتوان همانجا و درلحظه مفهوم و ارزش پول را به او یاد داد و باید با منطق و صحبت به او گفت که الان یا به علت مشکلات مالی یا به علت اینکه برای خرید مورد دیگری بیرون آمدهاند، نمیتوانند برای او اسباب بازی بخرند. باید دربرابر خواست کودکشان مقاومت کنند. این مقاومت نشان میدهد که آنان چه قدر در نظرشان حق به جانب و مصرند و همین باعث میشود در مواقع دیگر نیز خواسته کودک متعادل شود. ممکن است که بچهها لجبازی کنند اما برخورد والدین نقش تعیین کنندهتری دارد و مشکل با والدینی است که نمیتوانند دربرابر کودکانشان مقاومت کنند. این موضوع باعث میشود که فرزند یا فرزندانشان نیز در آینده با مشکل مواجه شوند.
● عوارض پول زیاد
فرد بزرگسال یا نوجوانی که همیشه از کودکی آنچه را خواسته برای او فراهم شده است، فرد خودشیفته ای میشود که کمترین ناملایمات و سختی او را شکننده میکند. بسیاری از والدینی که مشکلات عاطفی ریشه دار در گذشته خود دارند و در گذشته محرومیت کشیدهاند و از نظر مالی در مضیقه بودهاند، حالا میخواهند برای بچههایشان به اصطلاح سنگ تمام بگذارند و همه آنچه او میخواهد فراهم کنند. آنها نمیدانند که شاید در ظاهر امر او را مرفه کردهاند اما در باطن ضرر زیادی به او میزنند چون اعتماد به نفس را از او میگیرند. چنین کودکانی کم تحمل و کم طاقت و ترد و شکننده و آسیب پذیر بار میآیند و نمیتوانند برای حقوق خود بجنگند و مبارزه کنند و احقاق حق کنند. من باز هم به پول توجیبی تاکید میکنم. اگر شما اصلا به بچه تان پول تو جیبی برای مخارج خودش ندهید، او شیوه مدیریت هزینه کردن را نمیآموزد و اتفاقا این جور افراد در بزرگسالی و حتی نوجوانی ولخرجتر و افراطیتر میشوند. از طرف دیگر نباید فکر کنیم اگر تمکن مالی داریم و دستمان به دهانمان میرسد، هرچه داشتیم یا فرزندمان خواست به او پول توجیبی بدهیم چون با این وضعیت او یاد نمیگیرد که سیستم خرج و هزینه کردن پولش چگونه است. به دور و بر خود نگاه کنید. افرادی که سختی بیشتری کشیدهاند و پول کمتری داشتهاند، بهتر میتوانند هزینه کنند، درایت بیشتری دارند اما آنها که پول بیشتری دارند صرفا به علت پول بیشتر میتوانند به همه چیز برسند و در شرایط دشوار زندگی با مشکل مواجه میشوند.
● درمان ولخرجی بچهها
یادمان باشد که اگر فرزندمان ولخرجی میکند و پولش را یک جا خرج میکند، پول توجیبیاش را قطع نکنیم بلکه باید روزانه به او پول بدهیم (نه هفتگی)، چون پول خود را خرج میکند و نمیتواند بفهمد مشکل او کجاست اما اگر روزانه و به مقدار کم به او پول توجیبی بدهیم، در صورت ولخرجی میتواند برای فردای خود و با آموزش والدینش، برنامه منظمتری داشته باشد اما اینجا مورد دیگری نمود پیدا میکند و این است که باید به او یاد بدهیم که از مقدار پولی که به او میدهیم، چه مقدار را باید خرج مواد غذایی کند و چه مقدار را برای پدر و مادر و افراد دیگر خانواده خود کادو بخرد یا مورد دیگری که خانواده میدانند اما باید برای فرزند خود مشخص کنند که برای هرکاری چه قدر خرج کند و حتی وظیفه پس انداز کردن را هم برای او تعیین کنند باید خرج کردن هدفمند را به کودک یاد بدهیم. پول مال خودش است اما خرج کردن آن با نظارت والدین است.
● وقتی کودک بزرگتر میشود
این موضوع تا پایان دوره دبستان است. در دوره راهنمایی پول توجیبی متناسب با افزایش سن افزایش یابد اما کنترل و نظارت باید وجود داشته باشد که البته به میزان کمتری نسبت به کودکان دبستانی خواهد بود. در حقیقت در مورد مقدار پول تو جیبی باید به فرهنگ و قانون خودمان توجه کنیم اما باید طوری باشد که علاوه بر مخارج روزانه پس انداز هم بکند و بتواند از پس انداز خود استفاده کند. ببینید تحت هر شرایطی برای کودکان دبستانی و راهنمایی لزومیندارد که گوشی موبایل یا لپ تاپ داشته باشند چون اگر درست فکر کنیم نیازی به آن پیدا نمیکنند. این باعث میشود که ارزش پول نزد کودکان و نوجوانان کاهش یابد. شما گاهی میبینید که بچههایمان هم پز دادن را یاد میگیرند و وسایل خود را به رخ دیگر همسالان خود میکشند. این افراد در بزرگسالی هم مدیریت هزینه را نمیآموزند و متاسفانه از نظر مهارتهای دیگر زندگی هم با مشکل مواجه میشوند. اینها نتیجه همان یک شبه ره صد ساله را رفتن و پولدار شدن است. پول داشتن خوب است اما به شرطی که در کنار آن فرهنگ استفاده از آن را بیاموزیم و بتوانیم به فرزندانمان هم یاد دهیم.
● آموزش قرض دادن پول
یکی از مسایل دیگر آموزش قرض دادن و قرض گرفتن است. در این مورد میتوانیم به فرزندان خود در مواقع لزوم پول قرض دهیم اما از او بخواهیم که در زمان معینی به ما برگرداند. حتی برای تاثیر بیشتر والدین میتوانند جلوی فرزندشان به یکدیگر پول قرض دهند و برای هم شرط بگذارند که که مثلا تا یک یا دو هفته دیگر آن را برگردانند و برگشت پول را هم در مقابل فرزندشان انجام دهند تا او هم یاد بگیرد که هر قرض دادنی بازگشتی دارد.
عالی و کاربردی سپاس.