اخرين روزهاي قرن را ميگذرانم،سال عجيبي بود،فكر ميكردم امسال را در اوج كسالت و بيكاري ميگذرانم،چيزي ياد نميگيرم ،بزرگ نميشوم و فقط پير ميشوم ،اما در عين ناباوري جور ديگري رقم خورد ،بزرگتر شدم ، زخم هاي عميقي كه داشتم ،جوانه زدند و دوباره سبز شدم،خدا را در دل مهرباني ديدم ،نعمت هايم را اشكار تر يافتم و به درك بهتري از عشق و محبت و صداقت رسيدم ،يادگرفتم كه انسان در هر حال و هر جا قادر به رشد و تغيير است. ياد گرفتم كه ناملايمات زندگي درس هاي زيادي دارند كه بايد پيدايشان كرد و اموختشان تا تبديل به انرژي و نيروي سازنده در ما شوند.
آسنا🍏
بدون دیدگاه